امید
سلام سلام سلام
خیلی وقته دستی به سر و روی وبلاگ نکشیدم
همه جا رو خاک گرفته
امیدخان که واسه خودش مردی شده ( تا ...... شود دل صاحبش آب شود) البته بلا نسبت
-دوتا دندون داره سومی هم ابراز وجود کرده ولی هنوز رخ ننمایانده است
-سینه خیز میره البته خیلی خیلی کم (زیاد محسوس نیست)
-تا حدودی میشینه البته با کمک بالشت و متکا و ... بنابر احتیاط واجب عقلی
-روروئک سواری رو دوست داره سوپ هم خیلی دوست داره (حالا چه وجه تشابهی دارن این دوتا ، خودتون بگردین پیدا کنین)
-با صدای ب ب ب هم آواز میخونه
-دیشب ساعت 3 و نیم نصف شب بیدار شدم دیدم بیداره و با خودش میخونه هر چی هم تلاش کردم بخوابونمش فایده نداشت بناچار به اتفاق امیدخان رفتیم تو سالن و ایشون مشغول روروئک سواری شدن منم طبق معمول خیلی متین و باوقار نصف شبی نشستم و بافتنیم رو ادامه دادم
بعد یه نیم ساعت رضایت دادن بریم بخوابیم
عاششششق کیف داداشی هستی
.
.
.
.
ظهر پاییزی و گردش تو کوچه
امید سرخوش از گردش و تفریح اونم تو کوچه!!!!!
موقع تماشای تلویزیون با شروع تبلیغ بالا بالا میخکوب میشه و حتی پلک هم نمیزنه
اولین دندون
بچه هنوز یه دندون نصفه نیم داری توقع داری نون درسته بذارن جلوت
آفرین
.
.
به حد خودت قانع باش
بدون شرح
چه ژستی گرفته بلا
عکاس و گریمور : داداش امیرمهدی
دستیار و تدارکات : آقای پدر
به شدت عاشق رشته مکانیکی روروئک
شونه سر مامان هم عجب چیزیه هااااااااااااااااا
بعد یه میان وعده حتما خوشمزه
مامانی خسته نباشی