مرداد 93
عاشق خوابای بعد حموم رفتنتم (خیلی راحت میخوابی)
میبینی داداشی چقد دوست داره
صبح زود که بیدار میشی بعد از صبحونه خوردنت میخوابونمت کنار بابایی و میرم به کارام میرسم تو هم اینقد با خودت و دستات بازی میکنی و سر صدا داری تا خسته میشی
بعد چند دقیقه با همچین صحنه ای مواجه میشم
.
.
.
قربون اون مغز پسته برم من
موقعی که دیگه هیچ رقمه ساکت نمیشی و خوابت میاد میذارمت تو کالسکه و داداشی تو خونه میچرخونتت
خب معلومه خسته میشی و زودی خوابت میبره
اینم یه نمونه خوابیدنت بعدِ یه کالسکه سواری تو خونه
ببین بابایی چطور میبندتت تا نیفتی (روش جدیده)
بعد از 24 جلسه فیزیو تراپی حرکات دستت خیلی پیشرفت داشته(دست راست)
خودت میاری بالا و به دستت نگاه میکنی
گاهی هم دستاتو به هم قلاب میکنی
قلبونت بره مامانی
یه دو هفته قبل فرشهای خونه رو شسته بودیمو خونه بدون فرش بود دیدم هی امیر مهدی داره اون وسط سالن میدوه (البته کار همیشگیشه تو خونه)
اومدم ببینمش چیکار میکنه که با دیدنش نتونستم جلو خندم رو بگیرم
بهش میگم چیکار میکنی میگه مثلا دارم پرواز میکنم
موقع غذا خوردن ،طفلی امیدم به دهنمون نگاه میکنه و دهنشو مزه مزه میده (دلم واسش میسوزه )
مرتب هم آب دهنش میریزه و لثه هاش هم خارش داره ولی فک نکنم حالا حالاها خبری از دندون باشه
امیرمهدی هم همینطوری بود ولی تو 8 ماه اولین دندونش دراومد