امیرمهدیامیرمهدی، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
امیدامید، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

قند عسلای مامان و بابا

تیرماه 93

1393/4/27 11:56
نویسنده : مامان و بابا
1,135 بازدید
اشتراک گذاری

27 تیر ماه 93

یه روز با امیر مهدی مشغول خوردن صبحانه بودیم ، نون یزدی هم آورده بودم 

امیرمهدی رو به من میگه : نونا رو تموم نکنی منم میخوام

بهش میگم : هنوزم هست،خیلی داریم 

برگشته میگه : خب تمومی هم داره (منظورش اینه که تموم هم میشه)

من : سکوت

 

دیشب مسابقه والیبال پخش میشد 

میگم : داوراشم قد بلندن 

امیرمهدی میگه : نه میرن رو یه چیزی قدشون بلند میشهخنده

 

صبحی رفتم تو آشپزخونه میبینم داره پارچ آب رو میذاره تو یخچال 

میگم : تو یخچال چیکار داری مامان؟دلخور

میگه : بیا ببین اینا رو آب کردم

رفتم دیدم ظرفای مخصوص یخ رو آب کرده گذاشته تو فریزرمحبت

 

با مقوای شونه تخم مرغ واسش گل درست کردم تا رنگ کنه و بعد تو یه قاب خوشگل بچسبونم واسه اتاقش

الان یکماه و نیمه که منتظرم هنوز تموم نشدهمتنظر

امیرمهدی در حال رنگامیزی گلها

واسه خودشم پخش زنده داره تو عالم خودش واسه بیننده ها روش کار رو توضیح میده ، خسته که میشه خداحافظی میکنه و آهنگ آخر برنامه رو میزنهمحبتبوس 

دبه شیر رو گرفته میگه مثل بابا وقتی دبه آب رو میارن

اینجا هم چون یه لحظه منتظر شد که عکس بگیرم خسته شده بود

داشتم مجله جدول حل میکردم اومدم یه مورد رو حل کنم میبینم تو یه خونه حرف  "ب"  نوشته شده ولی کج و کوله 

به امیرمهدی میگم  تو اینو نوشتی میگه آره میگم باید اینجا حرف  "ن"  میذاشتی 

این گذشت.......

فرداش رفتم دوباره بقیه جدول رو حل کنم میبینم هرجا خونه ای خالی بوده امیرمهدی توش حرف  "ن"  نوشتهخنده

 

حالا نوبت داداش کوچیکه امیرمهدی یعنی امید آقای ما

بوس

چشماشو بوس

اینقد پشتیها رو دوست داره که نگو نمیدونم چی توشون میبینه که اینقد دقیق میشه

( ببخشید عکس تار افتاده بس که وول میخوره ورووجک)

بعد از اون همه دقت تو پشتیها بایدم خسته بشی مامانیبغل

مهتاب لالا ..... گنجشک لالا ...... امید ما هم لالا

 

پسندها (5)

نظرات (6)

مامان سمیه
27 تیر 93 15:14
وای خدا من عاشق این امیرمهدی ام اگه دختر داشتم بی بروبرگرد میدادمش بهش کلی به اون پخش زنده ش خندیدم آخه من خودمم بچه که بودم اوتطوری بودم وای لپای این فسقل خان رو راستی امیرطاها هم به همین شدت عاشق پشتی و خراطی های مبله ولی بعدش اصلا خسته نمیشه
مامان عاطی(مرجان)
27 تیر 93 16:16
مامان افسون خدادوتا گل پسرتو واست حفظ کنه'کارای امیر مهدی خیلی بامزست'یادت باشه قاب گلهاشو به ماهم نشون بدی انشاله امید توپولو هم زودی خوب شه و دل مامانش شاد شه از طرف من ببوسش محکم و فشاری!
مامان راضی
28 تیر 93 16:27
ای جونممم به این امیر مهدی ناز ماشالاااااااااااااااااااااااااااا کاراش خیلی دلنشینه امید جون چه ناز شده هزار ماشالااااااااااااااا دو تا ییشونا ببوس
مامان و بابا
پاسخ
ممنون عزیزم
آزیتا
29 تیر 93 17:11
وای چه پسرای نازی. خدا حفظشون کنه امید ببین. ماشالله چه بزرگ شده. چه لپاییراستی دست امید بهتر شده؟؟
مامان و بابا
پاسخ
خدا رو شکر بهتره خدا همه آدما رو به راه راست هدایت کنه علی الخصوص ماماها رو
مامان فریده
5 مرداد 93 0:51
افسون جونم ماشالله به دوتا گل پسرات چقده بانمک بود پخش زنده امیر مهدی....منم کلا همینطوری بودم و هستم امید لپلو رو چه سیاستی تو نگاهشه... آرتا هم پشتی دوست داره
دایی جونننننن
28 مرداد 93 14:43
امید کاملا شبیه امیرمهدیه.